هرچيز را سر جاى خودش بگذار!
بیش از ۸۰ بار در کتاب آسمانیمان، قرآن، دستور آمدهاست که انفاق کنید و ما تعبیر میکنیم به صدقه، به زکات، به دادن پول! اما مگر همه مصادیق انفاق مالی است؟ شیمی خواندهای؟ دارویی خلق کن تا جای خالی داروی یکی از بیماریها را در کشور پر کنی. تغذیه خواندهای؟ سیستم غذایی سالمی برای همه ردههای سنی تهیه کن. ارتباطات و رسانه خواندهای؟ یک برنامه برای ترویج مفهوم رزق الهی برای جوانان بساز! آری معنای انفاق همین است: پر کردن خلاهای جامعه. گاهی خلاها و شکافها را میتوان با اموال پر کرد، گاهی با علم، گاهی با مهارت و تجربه.
قرار است همهی ما در جامعه اسلامی تلاش کنیم تا هرچیز سر جای خودش قرار بگیرد؛ هرکس با هرآنچه که در توان دارد، با هرآنچه که در مالکیت اوست. اصلا چیزی که در اختیار ماست امانت خدا در دست ماست.
«آسمان بار امانت نتوانست کشید، قرعه کار به نام من دیوانه زدند»[1]
هنگامی که چشم به دنیا گشودیم هیچ چیز نداشتیم و پروردگار همه این نعمتها را به ما تقدیم کرد و از این نعمتهای الهی در اوضاع مختلف اجتماعی بهره بردیم، مثلا از وراثت، تجربه دیگران، امنیت و .. . اگر بخواهیم در آنچه که در تملک ماست تنگ دست باشیم، چیزی را که حق ما نیست احتکار کردهایم. پس با همهی توان به عرصه عمل میآییم و علم و مهارت و خدماتمان را انفاق میکنیم، درست همانطور که از اموالمان انفاق میکنیم. آنچه در اختیار و تملک ماست، امانت خدا در دست ماست. این امانت مجموعهاى است از استعداد و همّت و حوصلهای که خداوند متعال به ما داده است. اینها رزق الهى است: «وَ اللهُ فَضَّلَ بَعضَکُم عَلى بَعضٍ فِى الرِّزق»[2].
هم آن استعداد و ظرفیّت ذهنىاى که به ما داده شده، هم آن تلاش و همتی که به خرج دادهایم که درس بخوانیم و تحقیق کنیم و کار کنیم، هم آن حوصلهاى که خدا به ما داده است تا فکر کنیم، مطالعه کنیم، بحث کنیم؛ همه اینها از خداست. خیلى ها استعداد دارند، اما همّت و حوصله ندارند. این حوصله هم نعمت الهى است، این هم رزق الهى است.
همه افراد جامعه و همه کسانی که در گذشته کوشیدهاند و کار کردهاند و تجربههایشان را به دیگران تقدیم کردهاند، در ثروت و مهارت و علم و فرهنگ ما مشارکت دارند. ما هم آرزوها و برنامههایی برای تامین زندگی فرزندانمان و نسلهای آینده داریم یعنی در داشتهها و نداشتههای آیندگانمان سهیم هستیم. مثلا انرژی و سوختی که اکنون دراختیار ماست، امانت آیندگان در دست ماست. و اینگونه است که درمییابیم هرچه مال یا مقام یا دانش داریم، نتیجه تلاش گروهی از گذشتگان و حاضران، در گذشته و حال است و اگر خوب عمل نکنیم به آیندگانمان آسیب میزنیم. مهارت و فرهنگ و علمی که کسب کردهایم از کتابها و استادان و مدارسی است که گذشتگان آنها را تامین کردهاند. پس مدیون تلاش دیگران هستیم. آنگونه که قرآن کریم در آیه «وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ»[3] از آن تعبیر میکند که از آنچه شما را در آن وارث و جانشین گذشتگان قرار دادهایم، در راه خدا انفاق کنید.
حال که فهمیدیم این استعداد و مهارت و تجربه و علم یا این همّت مطالعه و تحقیق از کجا آمده، سوال بعدی این است که کجا باید خرج شود، در کجا باید هزینه شود، کجای پازل جامعه را پر بکند؟ خداى متعال فرمودهاست: «هُدًى لِلمُتَّقین اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون»[4] این رزق الهى است به ما، این رزق را باید در راه خدا انفاق کنیم؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنیم. انفاقِ رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهیم؛ در خدمت تاریخمان، در خدمت آیندهمان، در خدمت ملّتمان قرار بدهیم. «اللّهمّ إنّی أعوذ بک من علم لا ینفع»[5].
حال اگر این رزق را انفاق کردیم، جزو کسانى خواهیم شد که مشمول هدایت الهى میشوند. خداوند دست ما را میگیرد و میبرد و میبرد تا آنجا که باید! ربوبیت و هدایت کار اوست. ما را میرساند به آن خلاای که باید! به آن نقطه خالی در پازل! در این عالم بن بست وجود ندارد. این قاعدهی هدایت الهی است. در همین آیهى شریفه: هُدًى لِلمُتَّقین؛ این کتاب، به متّقین، هدایت اهدا میکند. متّقین چه کسانى هستند؟ همان «الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون.»؛ این هدایت، هم در زمینهى افزایش دانش و مهارت و استعداد است و هم در زمینهى توفیق در نوع هزینه کردن اینهاست. هدایت موجب میشود در هرجایى که خلأیى وجود دارد که ما میتوانیم آن خلأ را پر کنیم، آنجا حضور پیدا کنیم. حالا دیگر میدان چه فرقی میکند؟ آن چه را که در حیطهی ماست، باید سرجایش بگذاریم. حالا رئیس جمهور باشیم یا معلم یا پرستار دیگر چه فرقی میکند؟ شکافی را که در توان ماست باید پر کنیم. انفاق همین است. اگر امکانات بیشتری داشتهایم و بیشتر بهرهمند شدهایم، مسئولیت و تکلیف بیشتری هم داریم. وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ خداوند برخی از شما را در رزق و روزی بر برخی فزونی داده است (چرا که استعداد و تلاشهایتان متفاوت است)؛ اصلا قرآن کریم میخواهد انسان را به همین رهنمون کند که خودت را در اختیار امت بدان، تا برسی به «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون»[6]. و نکته اینجاست که جامعهی اسلامی به صورت تعارف این حرف را نمیزند، این یک تکلیف است، نه فقط یک حکم اخلاقی! لحن «انفقوا» در قرآن همان لحن «جاهدوا فی سبیل الله» است. «انفقوا فی سبیل الله»، «جاهدوا فی سبیل الله»، یک جور مردم را مخاطب قرار داده است. بحث، بحث مسئولیت عمومی به تناسب امکانات و بهرهمندیها در مقابل نیازهای عمومی، در همه حوزهها و نه فقط مالی بلکه علمی، تخصصی، فرهنگی، جانی و … است. «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»[7] و او خدایی است که شما را جانشین گذشتگان اهل زمین مقرر داشت و [پایههای مادی و معنوی] رتبه بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در آنچه به شما داده (در این تفاوت رتبهها) بیازماید، که همانا خدا زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است.
منّتى هم نباید داشت. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى»[8]. درست است که این رزقى را که خداى متعال به ما داده، صرف همه مردم میشود امّا خود ما هم از محصول کار و خدمت مردم بهطور دائم برخورداریم؛ این بدهبستان است. با انفاق هم خود در ساختن جامعهمان و ارتقای سطح آن شرکت کردهایم و هم افراد جدیدی را مشارکت دادهایم. در حقیقت با عمل خودمان طبقات نیازمند را ارتقا میدهیم که بتوانند در زندگی اجتماعی مشارکت کنند و زندگی اجتماعی برای همگان ارتقا پیدا کند. آن وقت که سطح جامعه ارتقا پیدا کند، هر انسانی، چه انفاقکننده و چه انفاق گیرنده، بدون هیچ تفاوتی از آن بهره میبرد. در این صورت اختلافات طبقاتى و انفجارهاى اجتماعى را کم میکنیم و دریک جامعه با محبّت کنار هم زندگی میکنیم.
با این تفاسیر انفاق کننده با توجه به زندگی وسیعش بیش از انفاق گیرنده در جامعه پیشرفته نفع میبرد. انفاق مايه محروميّت ما نيست، اتفاقا سبب مصونيّت ماست. آنجا که تلاشمان را کردیم و انفاق کردیم، چند برابر به ما برمیگردد. وعده خداست «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»[9].
وقتی که آسیبهای اجتماعی کاهش یابد، سرعت تکامل جامعه نیز بیشتر میشود و کسی که دارا است اتفاقا بیشتر میتواند استفاده کند « َالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوالَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ»[10] پس پاداش انفاق در همین دنیا و در همین جامعه رخ میدهد.«مَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»[11] و هر چیزی را که در راه او انفاق کنید، عوض آن را میدهد و او بهترین روزی دهندگان است».
و اما اگر انسان از افتخار بذل و بخشش امتناع کند، توان و جان و فکر او به شکل دیگری از او گرفته خواهد شد. در حقیقت ناراحتی در جان نیازمندان رشد میکند که آنان را از مشارکت در ارتقای زندگی جامعه دور میکند و در نتیجه این سطح پایین مشارکت به ضرر همه است. «وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»[12] این آیه بیانگر این حقیقت اجتماعی است که انفاق سبب نجات جامعهها از مفاسد کشنده است؛ درواقع وقتی بین دو دسته از جامعه در نیازهای عمومی، در همه حوزهها و نه فقط مالی بلکه علمی، تخصصی، فرهنگی، جانی و .. اختلاف به وجود بیاید، در طبقهای که نیاز به صورت خوبی پاسخ داده نمیشود، فشارهایی ایجاد میشود که همین فشارها به جامعه سرایت کرده و در مجموع کل جامعه را دچار بحران خواهدکرد. درواقع اینجاست که انفاق کننده به میدان میآید و از آنچه که در توان دارد استفاده میکند تا در رفع نیاز طبقه دیگر کمک کند. حال گاهی این توانمندی از داشتن علم و دانش نشات میگیرد، گاه از داشتن یک مهارت، و گاه داشتن یک ثروت. هرگاه مسئله انفاق به فراموشی سپرده و بهرهمندیها در دست گروهی معدود جمع شود و در برابر آنها اکثریتی محروم وجود داشته باشد، هرگز آن جامعه به سعادت واقعی نخواهد رسید و دیری نخواهد گذشت که انفجار عظیمی در جامعه به وجود میآید که بهرهمندی و توانمندی طبقه بی نیاز هم در آتش آن خواهد سوخت و اینجاست که رابطه انفاق و پیشگیری از هلاکت برای ما روشن میشود. اگر چیزی دارید که نمیخواهید از دستش بدهید، آن را انفاق کنید! همانطور که در حوزه مالی، حدیثی از امیرمؤمنان علی(ع) داریم که: «حصّنوا أموالکم بالزّکاة؛ اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید»[13]، تعدیل داشتهها، حافظ آن داشته هاست.
یادداشت خود را با دعای امام موسی صدر در پایان نگاه تفسیری خود بر این آیات به پایان میبریم:
«وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
«از خداوند میخواهیم نفسمان و همۀ داراییمان را در راه او انفاق کنیم تا خود را از خطر ذلت و امتمان را از خطر مرگ تدریجی و ذلت برهانیم. درود بر همۀ عزیزان و جوانانی که نفس خویش را در راه خدا انفاق میکنند و خطر هلاکت را از ما و خود دور میکنند. آنان از احسان کنندگان هستند و خداوند احسان کنندگان را دوست دارد.»
پاورقی
[1] غزلیات، حافظ، غزل ۱۸۴
[2] «و خدا رزق بعضی از شما را بر بعضی دیگر فزونی داده است»، آیه ۷۱ سوره نحل
[3] «از آنچه شما را در آن وارث گذشتگان گردانید انفاق کنید»، آیه ۷ سوره حدید
[4] «هدایت برای آن کسانی که به جهان غیب ایمان آرند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند»، آیه ۲ و ۳ سوره بقره
[5] «مصباح المتهجّد» طبع سنگى، شیخ طوسی، ص ۵۳ ، تعقيبات نماز عصر
[6] «این طریقه شما آیین یگانه است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید»، آیه ۹۲ سوره انبیا
[7] آیه ۱۶۵ سوره انعام
[8] «ای اهل ایمان، صدقات خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از روی ریا (برای جلب توجه دیگران) انفاق کند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارد»، آیه ۲۶۴ سوره بقره
[9] «مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق میکنند به مانند دانهای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بیمنتهاست و (به همه چیز) داناست»، آیه ۲۶۱ سوره بقره
[10] «پس بر آنان که از شما ایمان آوردند و انفاق کردند پاداش بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود»، آیه ۷ سوره حدید
[11] آیه ۳۹ سوره سبا
[12] «و در راه خدا انفاق کنید و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید»، آیه ۱۹۵ سوره بقره
[13] نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸
نویسنده :
فاطمه سقایی